- پف پفی
فردی که در رعایت بهداشت اغراق کند، وسواسی
معنی پف پفی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پَ سِ)
لغت نامه دهخدا
پشت پای یا شاید بمعنی تیپا و اردنگ: در جمله نزدیک آمد که این هراس فکرت و ضجرت بر من مستولی گرداند وبه یک پس پای در موج ضلالت افکند. (کلیله و دمنه)
(پْفِ / پِ فِ فِ)
لغت نامه دهخدا
تئوفیل - کنار. داستانسرا و ادیب آلمان متولد در کلمار بسال 1736 میلادی و متوفی در همان محل بسال 1809
با احتیاط
قمیش سرنا که آواری اصلی سرنا از آن است، بخشی از ساقه ی جو.، گونه ای گنجشک دم دراز و کوچک که از انگلهای درختان تغذیه کند
دیر، دیرکاشت، زراعتی که دیرتر از موقع کاشت شود، مجازا
چپ چپ نگاه کردن، درهم پیچیدن
قلقلکی، مبتلا به تنگی نفس
در گوشی، نوعی سخن گفتن بین دو نفر که ار آن بوی توطئه و تپانی
زیر و رو، پشت و رو
درکنار هم، غلت، پهلو به پهلو
نوعی بام پوش گیاهی شبیه گاله
از انواع بازی های بومیاین بازی با گردو انجام می شود و بازی
صدای نفس کشیدن در موقع غذا خوردن، غذا را با ایجاد سر و صدای
پاشنه ی پاقسمت عقب پا